نقش‌ رسانه‌ها در هنر


چگونه‌ رسانه‌های‌ نوشتاری‌ (کتاب‌ و مطبوعات‌) و رسانه‌های‌ دیداری‌ و شنیداری‌ (رادیو، تلویزیون‌، اینترنت‌) و به‌طورکلی‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ بر نقد هنری‌ و ارزش‌گذاری‌ آثار هنری‌ تأثیر اجتماعی‌ دارند؟ آیا در تأثیرگذاری‌ رسانه‌ها نیز عوامل‌ اقتصادی‌ دخالت‌ دارند؟
رسانه‌ها به‌طورکلی‌ یا دولتی‌ هستند و یا خصوصی‌. رسانه‌های‌ دولتی‌ به‌ عنوان‌ بازوی‌ فرهنگی‌ دولت‌ها با هدف‌ تعالی‌ فرهنگی‌ مردم‌ جامعه‌ و در چهارچوب‌ ارزش‌ها و هنجارهایی‌ که‌ دولت‌ ترویج‌ می‌نماید، فعالیت‌ می‌کنند؛ مانند ارزش‌ کار و فعالیت‌ و مشارکت‌ در توسعه‌ی‌ جامعه‌. رسانه‌های‌ خصوصی‌، که‌ در نظر اول‌ فارغ‌ از قید چهارچوب‌های‌ محدودکننده‌ جلوه‌ می‌کنند، به‌ دلیل‌ وابستگی‌ به‌ سرمایه‌های‌ خصوصی‌، برای‌ تداوم‌ خود، در چهارچوب‌های‌ پنهان‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌، ارزش‌ها و هنجارهایی‌ را نهادینه‌ می‌کنند؛ مانند ارزش‌ مصرف‌گرایی‌. بنابراین‌، روشن‌ است‌ که‌ با توجه‌ به‌ ماهیت‌ اقتصادی‌ رسانه‌ها، یعنی‌ دولتی‌ و خصوصی‌ بودن‌ آن‌ها و یا برخورداری‌شان‌ از حمایت‌های‌ دولتی‌ یا خصوصی‌ است‌ که‌ ارزش‌ها و هنجارهایی‌ که‌ با هر یک‌ از این‌ نظام‌ها تناسب‌ داشته‌ باشند در آن‌ها ترویج‌ می‌شود. و در این‌ میان‌ استفاده‌ی‌ رسانه‌ها از هنرها و آثار هنری‌ نیز گزینشی‌ و در جهت‌ تأیید ارزش‌های‌ مورد نظر می‌باشد. البته‌ ارزش‌ها و هنجارهایی‌ نیز وجود دارند که‌ در هر دو نوع‌ رسانه‌ به‌ عنوان‌ ارزش‌های‌ مثبت‌ مطرح‌اند؛ ارزش‌های‌ انسانی‌ مانند کمک‌ به‌ هم‌نوع‌. آثار هنری‌ که‌ چنین‌ ارزش‌هایی‌ را به‌ نمایش‌ گذارند، شانس‌ مطرح‌شدن‌ در هر دو نوع‌ رسانه‌ را بیش‌ از دیگران‌ خواهند داشت‌.
هنگامی‌ که‌ رسانه‌ها به‌ نقد و بررسی‌ آثار هنری‌ می‌پردازند، این‌ کار را در چهارچوب‌های‌ یادشده‌ انجام‌ می‌دهند. آن‌ دسته‌ از آثار هنری‌ که‌ مورد توجه‌ رسانه‌ها قرار می‌گیرند و مورد نقد، بررسی‌ و تحلیل‌ قرار می‌گیرند، این‌ شانس‌ را به‌ دست‌ می‌آورند که‌ در سطح‌ وسیعی‌ در جامعه‌ مطرح‌ شده‌ و مخاطب‌ بیش‌تری‌ را به‌ سوی‌ خود جذب‌ کنند؛ صرف‌نظر از این‌که‌ در رسانه‌ی‌ موردنظر این‌ آثار خوب‌ یا بد، مثبت‌ یا منفی‌ و به‌ لحاظ‌ هنری‌ ارزشمند یا بی‌ارزش‌ تلقی‌ شده‌ باشند.
در مرحله‌ی‌ دوم‌، چنانچه‌ نقدها و تحلیل‌هایی‌ با استدلال‌های‌ قوی‌ و اقناع‌کننده‌ همراه‌ شوند، این‌ رسانه‌ها توانایی‌ آن‌ را پیدا می‌کنند که‌ به‌ طور غیرمستقیم‌ و در قالب‌ این‌ نقدها، چهارچوب‌های‌ ارزشی‌ خود را به‌ مخاطب‌ عرضه‌ کرده‌ و بر وی‌ تأثیر بگذارند. بنابراین‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ پذیرش‌ نقد و تحلیل‌ به‌ عنوان‌ یک‌ عمل‌ صرفاً زیبایی‌شناختی‌ و غیرایدئولوژیک‌، ساده‌نگاه‌کردن‌ به‌ واقعیت‌ و نادیده‌گرفتن‌ تأثیر نهادهای‌ اجتماعی‌ در این‌ ارزش‌گذاری‌هاست‌. یکی‌ از این‌ نهادها رسانه‌ است‌ که‌ ماهیت‌ اجتماعی‌ آن‌ همان‌گونه‌ که‌ گفته‌ شد، می‌تواند بر نوع‌ مواجهه‌اش‌ با آثار هنری‌ و همچنین‌ بر ارزش‌گذاری‌ این‌ آثار نزد مخاطب‌ مؤثر باشد.