براى پاسخگويى به اين سؤالات پژوهشى ابتدا بايد مكزيك را بشناسيم. سپس به عقب بر مى‏گرديم تا تحليل كنيم چرا مكزيك تن به پذيرش تكنولوژى ماهواره داد. الگوى رشد اقتصادى مكزيك شباهت زيادى به الگوى تحليلى كاردوزو و فالتّو (falleto)  (1979) ، يعنى مدل «توسعه وابسته مشاركتى» (associated dependent development) دارد. از سال 1940 تا 1980 اقتصاد    كشور رشد مداومى داشته كه ميانگين سالانه آن 6 درصد بوده است. بنابراين اقتصاد رشد كرده اما الگوى توليد، و كسانى كه از آن نفع برده‏اند، از طريق روابط مورد مذاكره قرار گرفته  (بر اساس تلاقى منافع) بين سرمايه ملّى (مثلاً تلويزا) (Televisa)، سرمايه خارجى (هيوز، ان اى سى، ساينتيفيك آتلانتا، بانك صادرات و واردات آمريكا)، و دولت مكزيك تعيين شده است. مثل هميشه، با شعارهاى پر زرق و برق و مردم پسند حول محور منافع ملّى، روى گروه‏هاى جمعيتى، مناطق و بخش‎هاى اقتصادى كنار گذاشته شده و حاشيه‏اى «كار شد». متأسفانه توليد و اشتغال با نيازهاى گروه‏هاى حاشيه‏اى جمعيت متناسب نبود  (جنتلمن‏، 1984) . ما معتقد نيستيم كه مكزيك بازتاب ايستاى سلطه خارجى است، چون قدرت‎هاى اقتصادى داخلى، حزب‎هاى سياسى و دولت به طور مداوم به باز تعريف روابط خويش با يكديگر مى‏پردازند تا در برابر شرايط در حال دگرگونى وابستگى خارجى واكنش نشان داده باشند. اين فصل ضمن تحليل محتوايى موضوع، تأثير عوامل داخلى و خارجى را بر نحوه عمل يك كشور در حوزه مخابرات نشان مى‏دهد.

       از سال 1982 توليد ناخالص ملّى مكزيك دستخوش ركود بوده و در پاره‏اى از سال‎ها تا حد 4 درصد انقباض داشته است. مكزيكى‏ها شاهد كاهش درآمد واقعى خود به ميزان 4 درصد بوده‏اند، تورم از مرز  16 درصد گذشته و صدها هزار شغلى كه به سختى مورد نياز بوده از بين رفته است.

       مكزيك بيش از صد ميليارد دلار بدهى خارجى دارد و از اين حيث در ميان كشورهاى در حال توسعه، بعد از برزيل، مقام دوم را به خود اختصاص داده است. بازپرداخت اين وام‎ها و بهره و خدمات مربوطه 4 درصد كل صادرات مكزيك را مى‏بلعد. اقتصاد بحران زده كشور موجب شد تا آراى انتخاباتى به ميزان بسيار پايين 50/7 درصد برسد و حزب حاكم، يعنى حزب انقلاب نهادين(party for Institutional Revolation) براى بار دوم با اين ميزان رأى قدرت را حفظ كند. كواتموك كاردناس (Cuathemoc cardenas)، رهبر جبهه مخالف دولت كه مدعى است برنده واقعى انتخابات سراسر تقلب 6 ژوئيه 1988 بوده در نظر داشت پرداخت بدهي‎ها را به تعليق بيندازد و بار ديگر در مورد بازپرداخت آنها مذاكره كند. اعاده كنترل عمومى بر صنايع به تازگى خصوصى شده، محدود كردن صادرات نفت و اولويت دادن به تأمين نيازهاى داخلى از ديگر برنامه‏هاى كاردناس بود.

       همسايه بزرگ شمالى مكزيك اوضاع اين كشور را از نزديك زير نظر دارد. سياست بازار آزاد رئيس جمهور ساليناس مورد استقبال آمريكا قرار گرفته است. دولت ريگان يك اعتبار 35 ميليارد دلارى در اختيار رئيس جمهور منتخب و مرجح خويش يعنى ساليناس قرار داد تا مشكلات مكزيك حل شود و سياست‎هاى ليبراليسم اقتصادى 6 سال گذشته ادامه يابد. آمريكا و متحدانش در هيئت مديره بانك جهانى با تشكيل يك بلوك يكپارچه، تضمين كردند در آينده نزديك وام سنگينى در اختيار مكزيك گذاشته شود، گرچه نظر و توصيه كاركنان بانك جز اين بود.

 

  تحليل محتوايى

 بازسازى بعدى رويدادها، بر اساس اسناد دولتى، نوشته‏هاى مطبوعات و مصاحبه‏هاى شخصى، بررسى اقتصاد داخلى و خارجى، مناسبات فرهنگى، سياسى و علمى - فنى مؤثر بر تصميم مكزيك در خريد ماهواره را مد نظر دارد. همچنين، با در نظر داشتن ماهيت اقدامات بر عهده گرفته شده و ناديده گرفته شده، پخش و اشاعه اين تكنولوژى از طريق نظام اجتماعى مورد تحليل قرار خواهد گرفت. ناپيوستگى نقش بازيگران و عوامل مختلف كه از الگوى مطالعه هندوستان تبعيت مى‏كند  (مودى، 1987) ، تحليل مقايسه‏اى پذيرش و به كارگيرى تكنولوژى ارتباط ماهواره‏اى توسط كشورهاى جهان سوم را امكان‏پذير خواهد ساخت.

       تحليل محتوايى مكرراً نشان مى‏دهد كه پذيرش يك تكنولوژى خاص، بيش از آنكه با ملاحظات مربوط به مزاياى فنى و كارايى هزينه ناشى از نوآورى، ارتباط داشته باشد به نيروهاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى - فرهنگى محيط پيرامون و كنش متقابل نيروها بر يكديگر مربوط مى‏شود. بازيگران و عوامل اقتصادى مؤثر در پذيرش تكنولوژى اطلاعاتى عبارتند از: شركت‎هاى سخن‏پراكنى داخلى، سازندگان تجهيزات در خارج، صنايع تجهيزات مخابراتى در داخل و بانك‎هاى بين‏المللى مثل بانك صادرات و واردات آمريكا. در عرصه سياسى، گروه‏هاى قدرت منافع داخلى و خارجى عبارتند از حزب حاكم، ماهيت دولت و سياست ابرقدرت‎ها. عامل ديگرى كه در پذيرش و اقتباس تكنولوژيكى مداخله دارد ترس كشورها از آن است كه بعدها نتوانند در مدار محدود استوايى يك مدار ماهواره‏اى خاص خود داشته باشند.

       نيروهاى علمى - فنى مؤثر بر اقتباس تكنولوژى عبارتند از: پيشگامان پژوهش و توسعه ماهواره در سطح بين‏المللى(مثلاً ناسا)، صاحبان صنايع هوايى خارجى، مهندسان و دانشمندان داخلى، پست و تلگراف و تلفن و گروه‏هاى منافع خصوصى پخش در كشور. از جمله نيروهاى فرهنگى مى‏توان فشار نخبگان داخلى جوياى جديدترين تكنولوژى  (كه آنان را در تراز همتايان نيويوركى‏شان قرار دهد)، گروه‏هاى منافع «ملّى‏گرا» كه خواهان گسستگى با نظام سوداگرى جهانى‏اند، دانشگاه‏هاى خارجى، بنيادها و انجمن‎هاى انسان دوستانه‏اى كه مصرّانه خواهان به كارگيرى تكنولوژى نوين در آموزش و پرورش و توسعه‏اند، و كارگزاران تبليغاتى ابرقدرت  (مثلاً كارگزاري‎هاى اطلاّعاتى ايالات متحده آمريكا) را نام برد.

       تحليل زمانى تصميم‏گيرى در مورد اين اقتباس خاص، نقش نيروهاى مختلف را در خريد ماهواره مكزيك نشان مى‏دهد. هدف، ايجاد بحثى پيچيده‏تر به منظور فراتر رفتن از اتهام‎هاى تك بُعدى و تعميم‏هاى ناپخته است.

       در واكنش به پرتاب اسپوتنيك در سال 1957 وزارت ارتباطات و ترابرى مكزيك يك برنامه موشكى آزمايشى را آغاز كرد. از سال 1962 پژوهش‎هاى فضايى در مكزيك حالت جدى به خود گرفت و اداره فضاى بيرونى داير گرديد  (كه در سال 1976 به بخش مطالعات فضا تغيير نام داد(. اين اداره در مؤسسه ژئوفيزيك اونام  (دانشگاه استقلال ملّى مكزيك‏) (Unversided Nacional Autonomade Mexico) (UNAM) كه يكى از دانشگاه‏هاى قديمى نيمكره شمالى است داير شد. اولين دانشگاه مكزيك، اونام، نخستين دانشكده علوم، و مؤسسه‏هاى نجوم، رياضى، فيزيك و ژئوفيزيك را ايجاد نمود.

       هدف عمده اونام آموزش دادن دانشمندان بلند پايه و پيشبرد فعاليت‎هاى تكنولوژى فضايى براى پاسخگويى به نيازهاى ملّى بود. اين كار در پرتو چالشى صورت مى‏گرفت كه كشورهاى پيشرفته در عصر نوين فضايى به راه انداخته بودند. هدف ديگر در ارتباط با هدف نخستين، دور شدن از وابستگى به كشورهاى پيشرفته صنعتى بود. در اين زمينه به‎خصوص يكى از دانشمندان فضايى اونام با قاطعيت از تحول تكنولوژى فضايى بومى با در نظر گرفتن نيازهاى خاص كشور در ارتباط با توسعه اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى طرفدارى مى‏كرد.

       نياز به توسعه مستقل تكنولوژى فضايى كه توسط دانشمندان گوشزد مى‏شد مورد توجه چهره‏هاى قدرتمند سياسى آن سال قرار گرفت و به موجب فرمان رياست جمهورى «كميسيون ملّى فضاى بيرونى»  (CONEE)     (National commission for ovtr space) ايجاد گرديد. كانى، به عنوان يك گروه بين كارگزارى،(Interagency qroup) از اونام، مؤسسه ملّى پلى‏تكنيك  (آى پى ان)، وزارت ارتباطات و ترابرى (مسئول مخابرات)، و وزارت امور خارجه تشكيل مى‏شد. عملكرد كانى در زمينه سياستگذارى توسعه فضايى خوب نبود، چون هر يك از كارگزاري‎هاى تشكيل‏دهنده منافع خود را برتر از منافع ملّى قرار مى‏داد  (گال (Gall) و همكاران، 1987). دعواى بين كارگزاري‎ها نيز بر مشكلات كانى مى‏افزود. به عنوان مثال، مهندسان وزارت ارتباطات و ترابرى معمولاً از ميان فارغ‎التحصيلان آى پى ان استخدام مى‏شدند و آى پى ان با اونام و روشنفكرانش خصومت ديرينه داشت. دعواى كارگزاري‎هاى متشكله كانى كه جزو خصيصه‏هاى ديوانسالاري‎هاى حكومتى است، منجر به الغاى اين نهاد پر ارزش هماهنگ‏كننده در سال 1976 يعنى 14 سال بعد از شكل‏گيرى آن گرديد و در نتيجه، مكزيك برخلاف هند و برزيل نتوانست از دانشمندان فضايى خود در استفاده داخلى از تكنولوژى ماهواره‏اى بهره گيرد، هر چند كه پاره‏اى از دانشمندان كشور در سطح جهانى شناخته شده بودند.

       پس از انحلال كانى، فعاليتهاى فضايى ادامه يافت اما هر گروه به صورت جداگانه كارى انجام مى‏داد. از جمله اين گروه‏ها بخش مطالعات فضايى اونام، آى پى ان، منابع كشاورزى و سدبندى، وزارت امور خارجه، شوراى ملّى علوم و تكنولوژى و دانشگاه مستقل باخا كاليفرنيا ((Baja California را مى‏توان نام برد. هر چند علوم فضايى درسطح ملّى رشد كرد اما اين رشد بدون هر نوع سياستگذارى ملّى صورت گرفت. حاصل امر«فرار مغزها» يعنى دانشمندان فضايى مكزيك، پراكنده شدن منابع و هدف‎ها ميان سازمان‎هاى مختلف پژوهشى، و نبود انگيزه هماهنگ براى رسيدن به خودكفايى ملّى در زمينه فضايى بود.

       تا سال 1985 كه ماهواره داخلى مكزيك خريدارى شد، در بينش ملّى جنبش و واكنشى پديد نيامده بود. در آن سال اونام گروه بين رشته‏اى فعاليتهاى فضايى را ايجاد كرد و پژوهشگران بلند پايه در علوم فضايى كاربردى و پايه، ارتباطات، تاريخ، مهندسى و توسعه تكنولوژى را به‎كار گرفت. ريكاردو پرالتا فابى‏ (Ricardo peralta fabi) يكى از اعضاى گروه، بنا به قول مشهور توانسته است نخستين ماهواره ارتباطاتى مكزيك به نام يونى ست‏ (Unisat) را در داخل كشور بسازد.

       فكر ماهواره داخلى مكزيك را دو استفاده‏كننده بالقوه ماهواره در اوايل دهه 1980 مطرح كردند: يكى مهندسان مخابرات وزارت ارتباطات و ترابرى ـ اداره كل مخابرات (SCT/DGT) كه از اينتل‏سِت (Intelsat) فرستنده ـ گيرنده اجاره مى‏كرد و ديگرى تلويزا يعنى شركت غول‏آساى خصوصى سخن پراكنى كه از ارائه برنامه‏هاى ماهواره به مخاطبان ملّى سود مى‏برد.

       ايده اوليه ماهواره براى ارتباط داخلى را اداره كل مخابرات مطرح كرد زيرا بر شبكه ماكروويو كه در سال 1968 ايجاد گرديده بود بار سنگينى تحميل مى‏شد. اقتصاد پويايى كه به دنبال رونق نفتى سال‎هاى 1977 - 82 پديد آمد تقاضا را براى خدمات مخابراتى بالا برد و با امكانات زير بنايى موجود امكان ارائه چنان خدماتى وجود نداشت. علاوه بر اين، بيست ميليون روستانشين مكزيكى تا آن زمان از خدمات مخابراتى بى‏بهره بودند. سياست جايگزينى واردات كه بعد از جنگ جهانى دوم اتخاذ شد بيشتر به سود مناطق توسعه‏يافته و صنعتى شهرى بود. به موجب بررسى سال 1978 كه براى برنامه ملّى تلفن روستايى صورت گرفت معلوم شد يك ماهواره داخلى مى‏تواند ابزارى انعطاف‏پذير و برخوردار از كارايى هزينه براى ارائه خدمات مخابراتى به هزاران روستاى 500 تا 2500 نفرى باشد  (سانچز رويس (Sanchez Ruiz) 1985) .  در مارس 1980 ژاپني‎ها اولين ايستگاه زمينى داخلى مكزيك را براى مدرسه ملّى مخابرات وابسته به وزارت ارتباطات و ترابرى ايجاد كردند. تجهيزات مربوطه را نيز تأمين نمودند و كادر محلى را براى بهره‏بردارى از آن آموزش دادند. اين اهدائيه ژاپن سرآغازى براى شبكه ملّى ماهواره داخلى مكزيك شد و هشت ماه بعد رئيس جمهور مكزيك، خوزه لوپز پورتيلو(Jose Lopez portillo)، به وزارت ارتباطات و ترابرى مأموريت داد طرح ماهواره‏اى با نام ايل هويكاهووا يا فرمانرواى آسمان‎ها ((Ilhuicahua=lord of Theskies را تهيه كند. ژاپن بازار ديگرى را نيز براى فراورده‏هاى خود به وجود آورد. نخستين سفارش مكزيك 31 ايستگاه زمينى از شركت الكتريكى نيپون  (ان اى سى) بود. بدين ترتيب مكزيك در سال 1981، براى پاسخگويى به نيازهاى مخابراتى كشور كه بسى فراتر از توان شبكه ماكروويو زمينى بود اقدام به اجاره گيرنده - فرستنده فضايى از انتيل ست نمود.

       از نظر قانونى هيچ چيز مانع از آن نبود كه بخش خصوصى در كنار ماهواره وزارت ارتباطات و ترابرى، ماهواره‏اى به هوا بفرستد. براى اين كار تلويزا يك امكان طبيعى بود كه 4 كانال تلويزيونى، يك نظام تلويزيون كابلى در مكزيوسيتى، استوديوهاى فيلمبردارى، شركت نشر، شركت ضبط و نمايندگي‎هايى براى پخش ويدئو داشت. تلويزا با پخش بازي‎هاى المپيك جهانى سال 1968 پيشگام استفاده از ماهواره شد. بدين ترتيب مسئوليت سنتّى دولت در تغيير و تحول جامعه از سوى تلويزا مورد چالش قرار گرفت. تلويزا در بسيارى موارد ارزشهاى فرهنگى عوام را موعظه مى‏كند و اين ارزش‎ها با ارزش‎هاى اعلام شده نخبگان سياسى و روشنفكر رژيم در تعارض است. اكنون، چنان‎كه وزارت فرهنگ، آموزش و پرورش و اطلاعات مكزيك مى‏گويد، تلويزيون و تلويزا عوامل مؤثر بر گرايش‎هاى فرهنگى، سياسى و اقتصادى در سطح جمعيت مكزيك‏اند. عمده‏ترين شكوه‏اى كه از تلويزا مى‏شود آن است كه با تبليغ راه و رسم زندگى آمريكايى، كه با مصرف‏گرايى بسيار بالا قابل حصول است، از چهره مكزيك، ملّيت‏زدايى‏ (denationalize) مى‏كند. سرويس يونى ويژن(Univision) تلويزا، توزيع‏كننده برنامه در سراسر كشورهاى اسپانيايى زبان جهان، بدون دسترسى به ماهواره قادر به چنان كارى نبود. ماهواره داخلى به سود شركت تلويزيون كابلى تلويزا بود چون برنامه‏ها را از مرز مكزيك - ايالات متحده آمريكا دريافت مى‏كرد و با ماهواره به مكزيوسيتى مى‏فرستاد. بديهى است يك ماهواره داخلى زير نظارت تلويزا مى‏توانست مشكلات درگيرى با ديوانسالارى مكزيكى(SCT/DGT) ديوانسالارى ايالات متحده آمريكا  (كميسيون ارتباطات فدرال)، و ديوانسالارى انيتل‎ست را تا حدى كاهش دهد. تلويزا با توجه به ديد مصلحت‏گرايانه‏اش تشخيص‏داد كه روشنفكران و سياستمداران چپ‏گرا خواهان مصادره آنند. چون‏معتقدند تلويزا دشمن اصلى فرهنگى و سياسى دولت مستقل مكزيك است. بنابراين لازم ديد در زمينه داخلى به نوعى هماهنگى و سازش برسد زيرا تلويزيون يك امتياز دولتى بود.

       تلويزا به جاى پيشنهاد دو ماهواه داخلى، حاضر شد در پروژه فرمانرواى آسمان‎ها با وزارت ارتباطات و ترابرى همكارى كند، و 44 ايستگاه زمينى خود را در اختيار شبكه ملّى وزارت ارتباطات و ترابرى بگذارد  (توافق وزارت ارتباطات و ترابرى ـ تلويزا، اكتبر 1980) ، در عوض خدمات مخابراتى و اولويت در انتقال برنامه‏ها به تلويزا داده شود  (مصاحبه‏اى كه بوره‏گو در سپتامبر 1978 ترتيب داد اين مطلب را تأييد كرد اما گفته مى‏شد تعداد واقعى ايستگاه‏هاى زمينى كمتر از 44 بوده است). بدين ترتيب ديجى ست. اس. آ(Digisats.A)، شركت گروه تلويزا، ايستگاه‏هاى زمينى را از شركت آمريكائيش، ساينتيفيك آتلانتا، خريدارى كرد و هر جا كه شركت خواهر در مكزيك تعيين كرده بود نصب نمود و در چارچوب مجموعه شركت‎ها به كار اقتصادى خود ادامه داد.

       در پايان سال 1981 كه بازار جهانى نفت متزلزل شد مكزيكى‏ها متوجه شدند كه در يك اقتصاد  ساختگى زندگى مى‏كنند كه ارزش پول آن دائماً در حال كاهش است. ارزش پزوى مكزيك به‎شدت پايين آمد. در فوريه سال 1982 نخستين كاهش جدى و زياد در ارزش پزو ايجاد شد و بسيارى از برنامه‏هاى اولويت‏دار دولت متوقف گرديد. بنا بود ساختن ماهواره در ژوئيه آن سال آغاز شود و مقامات وزارت ارتباطات و ترابرى بيم آن را داشتند كه به علت كمى بودجه پروژه متوقف شود  (ساته لايت ويك(satellite week) 1982) . شايعه‏اى نيز پخش شد كه مورد تأييد قرار نگرفت: گفته مى‏شد حال كه دولت قادر به تأمين بودجه ماهواره داخلى نيست تلويزا حاضر است اين كار را بكند  (توافق وزارت ارتباطات و ترابرى - تلويزا، 5 ژوئيه 1982) .

       به طور سنّتى، در آخرين سال رياست جمهورى تصميم‎هاى بزرگى چون خريد ماهواره معلق مى‏ماند تا انتخابات برگزار شود و رئيس جمهور بعدى تعيين گردد. اما در اين مورد پورتيلو و حزب حاكم آنقدر مصمم بودند كه روال فوق را ناديده گرفتند و خريد ماهواره داخلى در بوته تعليق نماند. دو ماه قبل از روى كار آمدن دولت و رئيس جمهور جديد، در اكتبر 1982 وزارت ارتباطات و ترابرى اعلام كرد شركت آمريكايى هيوز كاميونيكيشن اينترنشنال در مناقصه توليد ماهواره داخلى مكزيك برنده شده و قرارداد را امضا كرده است. وزارت مزبور مدعى شد كه هيوز بهترين قيمت را پيشنهاد كرده و بودجه فنى را نيز تأمين نموده است. تقريباً همزمان و به دنبال دو سال مذاكره بين‏المللى موقعيت مناسبى براى ماهواره در مدار زمين ـ ايستگاهى‏(geostationary) 5/13 و 5/116 درجه) در نظر گرفته شد. با اين مدار مناسب، ماهواره داخلى مى‏توانست به ساير مناطق، خاصه آمريكاى مركزى، حوزه كارائيب و قسمت‎هايى از آمريكاى جنوبى، كه بازارهاى توزيع برنامه‏هاى تلويزا بودند، خدمات بدهد.

       رابطه تلويزا و دولت پورتيلوبا اداره كل مخابرات و مدير كل انتصابى آن رابطه‏اى پرنوسان بود اما اساس رابطه مبتنى بر حمايت بود و اين رابطه در زمان رياست جمهورى ميگل دلا مادريد(Miguel Dela Madrid)، جانشين پورتيلو، نيز ادامه يافت. با اين همه احتمال اينكه شركت بزرگ و غول‏آسايى مثل تلويزا در صورت دستيابى به ماهواره از اين هم قوي‎تر گردد در درون حزب حاكم منجر به ايجاد فشارهايى براى افزودن اصلاحيه‏اى به قانون اساسى شد. يكى از مباحثى كه در زمينه اصلاح قانون اساسى مطرح شد، اين بود كه غريزه سودجويى تلويزا بارها موجب شده است تا اين شركت مواضع خود را به ايالات متحده آمريكا نزديك‏تر سازد تا به مواضع مكزيك، و همين امر شايعاتى را در مورد تبانى شركت مزبور بر سر زبان‎ها انداخته و باعث بى‏اعتمادى شده بود. در دسامبر 1982، چند روزى بعد از تعيين دولت جديد، كنگره مكزيك با اصلاح ماده 28 قانون اساسى موافقت كرد ) به موجب اين ماده بخش‎هاى استراتژيك در انحصار دولت قرار گرفتند( و ارتباطات از طريق ماهواره از كاركردهاى انحصارى دولت قلمداد شد  (فادول و همكاران، 1986؛ مارتينز(Fadul, Martinez)، 1986).از دسامبر 1982 تا فوريه 1983 دولت جديد با بحران اقتصادى در سطح كشور دست و پنجه نرم مى‏كرد و تأمين بودجه ماهواره نيز يكى از مشكلات دولت بود. در مارس آن سال فرمانرواى آسمان‎ها، مورلوس‏(Morelos) نامگذارى شد. مورلوس نام نخستين تدوين‏كننده قانون اساسى مكزيك است. نظام پيشنهاد شده تعديل شد و مديران انتصابى رئيس جمهور در وزارت ارتباطات و برنامه‏ريزى، نظام كم هزينه‏تر دو ماهواره‏اى را پذيرفتند. اكزيم بانك ايالات متحده آمريكا با توجه به وضعيت اقتصادى مكزيك وامى در اختيار وزارت ارتباطات و ترابرى قرار داد.

       وزارت ارتباطات و ترابرى در ماه ژوئن دست به يك مبارزه رسانه‏اى در سطح ملّى زد تا مزاياى نظام ماهواره‏اى داخلى را توجيه كند. از جمله اين مزايا گسترش خدمات مخابراتى، تلويزيون، تلفن، انتقال اطلاعات، استفاده بالقوه در مسائل اجتماعى، مثل آموزش و پرورش، تلفن روستايى و تعليم بهداشت را مى‏توان نام برد. تداركات ديگر وزارت ارتباطات و ترابرى براى مورلوس، اعزام چهل مهندس براى كارآموزى دوساله بود. با بازسازى داخلى وزارت خانه مزبور، بخش‎هاى جديدى ايجاد گرديد و براى تأمين نيازهاى خدماتى مورلوس در بخش‎هاى دولتى، رسانه‏ها، بانك‎ها و صنايع خصوصى برآوردهايى صورت گرفت.

       يك موشك ناسا مورلوس1 را با موفقيت در مدار قرار داد  (ژوئن 1985) . مورلوس2 نيز در «مدار ذخيره» قرار گرفت تا از سال 1988 به بعد مورد استفاده قرار گيرد. بدين ترتيب بر طول عمر نظام ماهواره‏اى افزوده شد و اين نظام براى تأمين نيازهاى آتى كشور آماده گرديد.

       در آغاز تنها از 15 درصد ظرفيت ماهواره استفاده مى‏شد. در دومين سال فعاليت مورلوس 1، از 32 درصد ظرفيت آن استفاده به عمل مى‏آمد  (مارتينز، 1986) . استفاده‏كنندگان اوليه عبارت بودند از شبكه تلفن، تلويزا، شبكه دولتى ايمدويژن (IMEVISION (Insituto MexiCanode la Television (مؤسسه مكزيكى تلويزيون)، سه شبكه راديويى و شبكه‏هاى اطلاعات شركت‎ها  (مثلاً كرايسلر، فورد، تلويزا). طب از راه دور تنها مورد استفاده از خدمات مورلوس در زمينه بهداشت بود. آموزش و پرورش متوسطه از طريق ماهواره نيز به تحقق نپيوست. چنين انتظار مى‏رفت كه در سومين سال از عمر 10 ساله مورلوس 1، از 75 تا 80 درصد ظرفيت آن استفاده شود اما اين نيز عملى نشد. بديهى است كاربردهاى اجتماعى ماهواره براى گروه‏هايى كه از نظر تاريخى از خدمات كافى محروم بوده‏اند، مورد اعتناى اتحاد سه‏گانه‏اى كه در مكزيك اتخاذ تصميم مى‏كند، نبود.

 

 نيروهاى زمينه‏اى

 كدام نيروهاى داخلى و خارجى بر تصميم مكزيك در خريد ماهواره - از مرحله برنامه‏ريزى فرمانرواى آسمان‎ها در سال 1980 تا مرحله عملياتى با ظرفيت كم مورلوس در 1987 - تأثير گذاشتند؟

 

  عوامل داخلى

 تاكنون از دو نيروى عمده داخلى مؤثر بر تصميم دولت مكزيك در اقتباس و به كارگيرى برنامه‏هاى ماهواره نام برده‏ايم: يكى وزارت ارتباطات و ترابرى ـ اداره كل مخابرات كه مسئول عملياتى شبكه مخابراتى مكزيك بود و ديگرى تلويزا ـ مجموعه شركت‎هاى ارتباطى ملّى كه عمدتاً در تملك سه خانواده سرشناس بود. در هندوستان كارگزار پژوهش فضايى ناچار بود به عنوان محرك اوليه، كارگزاري‎هاى سخن‏پراكنى را به استفاده از ماهواره مورد حمايت خود تشويق نمايد. اما در مكزيك، برعكس، دو كارگزارى كه از ماهواره سود مى‏بردند با ابتكار خود و به نفع شركت يا اداره خويش در پيشبرد هدف اقدام كردند.

1

3

       اعتقاد عمومى بر اين بوده است كه تلويزا از المپيك سال 1968 راه‏اندازى يك نظام ماهواره‏اى متعلق به خود را در سر مى‏پرورانده است و با در نظر گرفتن فعاليت‎هاى متنوع ارتباطى، چنان بلندپروازي‎هايى در مسير توسعه‏طلبى شركت معنى‏دارتر مى‏شود. به رغم رابطه نزديك تلويزا با دولت و دو رئيس جمهورـ از زمان اِچه وريّا (Echevervia) رئيس جمهور سلف پورتيلو ـ خريد ماهواره ارتباطى توسط شركت با ظرفيتى كه       جهان را زير پوشش مى‏گرفت، از نظر سياسى براى دسته‏هايى از حزب حاكم يك تهديدى جدى به شمار مى‏رفت. وزارت ارتباطات و ترابرى طرح مالكيت ماهواره از سوى تلويزا را نوعى نفوذ و مداخله مى‏دانست. راز موفقيت تلويزا در يك اقتصاد مختلط آن است كه به قدر كافى بزرگ است، امكان رشد دارد، و قانون دست و پايش را نبسته است. تلويزا كه به خوبى از اين رمز آگاهى داشت از پيشنهاد ـ از نظر سياسى ـ غير عملى ايفاى نقش حمايتى براى وزارت ارتباطات و ترابرى دست برداشت ـ هر چند براى كارايى شركت پيشنهاد بسيار مطلوبى بود ـ و در عوض تلاش كرد به كانال‎هاى مخابراتى كه براى فعاليت‎هاى متنوعش لازم داشت دسترسى پيدا كند.

       وزارت ارتباطات و ترابرى يكى از بزرگ‎ترين وزارتخانه‏هاى مكزيك است. به دليل مسئوليتى كه اداره كل مخابرات در توسعه و پيشبرد زيربنايى مخابراتى و ترابرى دارد، بودجه كلانى به آن اختصاص داده مى‏شود و به همين سبب نفوذ سياسى آن نيز زياد است. اداره مزبور كه به عنوان يك كارگزارى مقدم تلقى مى‏گردد برخلاف ساير وزارتخانه‏ها با مشكل كسر بودجه دست به گريبان نيست. اهميت وزارتخانه‏ها از آنجا پيداست كه وزير آن را رئيس جمهور تعيين مى‏كند. قبلاً گفتيم كه باتوجه به بار بيش از حد شبكه زمينى، و مسايل ناشى از گيرندگى ـ فرستندگى از اينتل‏سِت و سايرين در زمان مناسب و با قيمت مناسب، بسيار طبيعى بود كه وزارت ارتباطات و ترابرى ـ اداره كل مخابرات ـ در انتظار ماهواره‏اى از آن خود باشد.

       در ابتدا سه عامل سياسى مكزيك را در به كارگيرى ماهواره تشويق كردند. اولى نياز به متصل كردن 33 درصد جمعيت كشور به شبكه ملّى بود  (اينان تا آن زمان به مخابرات ميكروويو دسترسى نداشتند). عامل دوم احتمال حاكميت دولت مركزى بر جزايرى در 200 مايلى ساحل كشور بود. چون ايالات متحده آمريكا، همسايه مكزيك، تنها يك منطقه 12 مايلى دريايى را جزو حاكميت كشورها مى‏داند، اين امر موجب كشمكش بالقوه با كشور همسايه شده است. مكزيكى‏ها از آن مى‏ترسيدند كه ماهواره‏هاى آمريكايى پخش مستقيم، تمامى مناطق دور دست مكزيك و جزاير اين كشور را زير پوشش بگيرند، و بنابراين مكزيك نيز بايد ماهواره‏اى «مكزيكى» داشته باشد  («آمريكايى شدن» ارزش‎هاى مكزيكى از طريق ماهواره‏هاى پخش مستقيم آمريكايى مطلبى است كه بارها و بارها به عنوان يك مسئله نگران‏كننده يادآورى شده است، با وجودى كه اين دقيقاً همان كارى است كه نظام تلويزيون كابلى مكزيكوسيتى از طريق پخش برنامه‏هاى وارداتى آمريكا انجام مى‏دهد). هنگامى كه وزارت ارتباطات و ترابرى براى نخستين بار 35 ايستگاه زمينى ژاپنى در شمال كشور ايجاد كرد هدفش مقابله با تهديد نفوذ بالقوه آمريكا در مناطق مرزى دو كشور بود. عامل سوم اين بود كه اگر مكزيك در برشهاى مدارى زمين ـ ايستگاهى فضايى از آن خود نداشته باشد ديگران جاهاى مناسب را به خود اختصاص خواهند داد. صرفن‎ظر از نادرستى اين نگراني‎ها در عمل، واقعيت آن است كه اين مسايل در برانگيختن احساسات و عواطف مردم بسيار مؤثر بودند  (سانچز رويس، 1985) .

       گذشته از كاربرد سياسى بحث‎هاى حفاظت فرهنگى و هويت ملّى، نظام متنوع‏تر مخابراتى، فرصتى را در اختيار تلويزيون منطقه‏اى قرار مى‏داد. دولت‎هاى محلى بر اين عقيده بودند كه استفاده‏هاى منطقه‏اى از تلويزيون موجب حفظ و انعكاس آن فرهنگ‎ها خواهد شد.

جدول 3 - 1   ماتريس عوامل - بازيگران مؤثر بر سيستم ماهواره مورلوس

 

 

اقتصادی

علمی و فنی

سیاسی

فرهنگی

خارجی

هیوز؛ ان.ای.س،

ناسا،هیوز، ساتی ـ سایت

دولت‎های فرانسه و ایتالیا

شبکه تلویزیون‎های آمریکا

 

ساین تیفیک اتلانتا،

بانک اکزیم آمریکا

کارآموزی

ژاپنی هیوز

 

 

ملّی

وزارت ارتباطات و ترابری

وزارت ارتباطات و ترابری

تلویزا همگونی ملّی

حفظ فرهنگ ملّی

 

تلویزا، نافین سا

اونام، ازیم یو ا ام سی ز سیم

حاکمیت و استقلال ملّی

 

منطقه‎ای

دولت‎های ایالتی

 

همگونی منطقه‎ای

حفظ فرهنگ منطقه‎ای

 

شهرهای مرزی

 

 

 

 

شايان ذكر است كه كارگزاري‎هاى آموزش و پرورش، بهداشت و ساير كارگزاري‎هاى اجتماعى در تصميم مربوط به استفاده از ماهواره دخالتى نداشتند. آنها سرانجام در سومين سال پروژه، و تا حدى به اين علت كه از ظرفيت مورلوس درحد ناچيزى استفاده مى‏شد به بهره‏گيرى از آن تشويق شدند. تا همين اواخر تنها استفاده اجتماعى از مورلوس برنامه هفتگى بيمارستان كودكان بوده كه برنامه را از يك نقطه به چند نقطه مخابره مى‏كرد و در دسترس پزشكان قرار مى‏داده است. بنا بود در اواخر دهه 1980 برنامه آموزش متوسطه از باند س‏ب مورلوس به مدارس فرستاده شود كه سرانجام عملى نشد  (اى موناس  A.Munozمسئول منطقه‏اى، معاون بهره‏بردارى از ماهواره‏هاى ملّى، DGT/SCT مصاحبه شخصى، سپتامبر 1987) .

 

 عوامل خارجى

 در چارچوب نظام دولت سرمايه‏دارى وابسته مكزيك، دولت، سرمايه ملّى و سرمايه خارجى لزوماً با يكديگر همكارى دارند. ميان دو عضو داخلى از اعضاى سه گانه اتحاد، تنش‎هايى پديد آمد، اما چون هر دو براى پروژه مزبور به سرمايه و تكنولوژى خارجى نياز داشتند سعى كردند مشكلات را از پيش پا بردارند. در مكزيك، نمايندگان و سازندگان تجهيزات آمريكايى، نظير هيوز، شركت هوايى فورد، آئرو سپشيال و ديگران، به فراخور خويش در حوزه‏هاى داخلى، دولت و بخش خصوصى حضور داشتند. شركت‎هاى ياد شده نيازى به ايفاى نقش مستقيم نداشتند و اگر هم يك نقش مستقيم خارجى وجود داشت نقش ژاپن بود كه پژوهش بازار را با كمك‎هاى خارجى درهم آميخته بود و همين امر سبب مى‏شد كه ژاپن در زمان مناسب  (كه نظام ميكروويو زمينى به حد اشباع رسيده بود) در جاى مناسب  (مكزيك) حضور داشته باشد. اين زمانبندى خوب به برنامه‏ريزى نظام‏يافته براى بازاريابى جهانى نياز دارد و به هيچ‏رو تصادفى نيست. تلاش ژاپن در ارائه كمك‎هاى خارجى در اين زمينه‏ها و هداياى استراتژيكى آنان در ايجاد بازارهاى جديد، پديده‏اى شناخته شده است.

       مثال بارز همكارى و كمك كارگزاري‎هاى دول خارجى  (مثلاً اكزيم بانك) در تقويت صنايع خويش  (مثلاً هيوز) در كشورهاى جهان اول و دوم را مى‏توان در منابعى ديد كه در راه تكميل فروش ماهواره به مكزيك صرف كردند، خاصه با در نظر گرفتن اين مطلب كه مكزيك در آن موقع توان تأمين مالى طرح را نداشت. مزاياى اين امر براى سرمايه خارجى و اتاق‎هاى بازرگانى داخلى را از آنجا مى‏توان فهميد كه تلويزا براى دستيابى به شبكه‏هاى ملّى وزارت ارتباطات و ترابرى به يك شركت خواهر و شريك ساينتيفيك آتلانتا از آمريكا سفارش ايستگاه‏هاى زمينى را داد. بدين‏ترتيب شركت داخلى و خارجى هر دو از سياست دولت مكزيك و درگير كردن سرمايه‏هاى خارجى سود مى‏بردند.

       نيروهاى علمى و فنى مؤثر بر تصميم مكزيك و اجراى آن تصميم، شامل اجراى موفق برنامه آزمايشى با استفاده از تكنولوژى ماهواره‏اى ناسا بود. ساير خارجيانى كه تسهيلاتى در اختيار مكزيك گذاشتند عبارت بودند از مهندسان فرانسوى و آمريكايى كه براى مشاوره در زمينه بررسيهاى مربوط به عملى بودن طرح استخدام شدند و ويژگيهاى طرح را مشخص كردند؛ هيوز كه سازنده ماهواره و تله مترى آن بود؛ كام تست (Comtsat) كه بر تمامى مراحل نظارت داشت؛ مك دانل داگلاس   (MCDonell Douglas)كه مُدول كمكى پرتاب ماهواره را ساخت؛ و موشك فضايى ناسا كه ماهواره را به فضا پرتاب كرد. وابستگى شديد به تكنولوژيست‎هاى خارجى در مرحله طرح و تحويل سخت‏افزارها موجب شد كه مكزيك 5 سال زودتر از هند يا برزيل - كه فرايند توليد ماهواره در داخل را ترجيح دادند - برنامه را به انجام برساند.

       البته نبايد خيلى دور رفت و اين قبيل پيوندها را نشانه دست‎هاى توطئه‏گر نيروهاى سياسى يا فرهنگى اجنبى در رابطه با طرح يا به كارگيرى ماهواره مكزيكى قلمداد نمود. حداكثر اينكه مى‏توان گفت نقش سياست خارجى بيشتر از آنكه نقشى فورى و مربوط به حال باشد به آينده مربوط مى‏شد، يعنى به جاى نقش سنّتى، ابرقدرتى، نظامى يا شكل مداخله‏گرانه كمك‎هاى خارجى، ترس از دست دادن مسير مناسب براى مدار ماهواره به نفع آمريكا يا كانادا، و ترس از امپرياليسم فرهنگى در برابر ماهواره‏هاى پخش مستقيم از آمريكا در اين تصميم‏گيرى عامل مؤثرترى بوده است. سوءظن ايجاد شده توسط رسانه‏هاى گروهى مكزيك به جاى خود، اما منابع واقعى قدرت كه مسئول تعيين مدار بودند و نيز مسئله امپرياليسم، به همان اندازه ـ اگر نه بيشتر ـ كه محرك خارجى داشتند بر اثر عوامل داخلى بسيج مى‎‎شدند.

 

  پيامدها

 اندكى بيش از 5 سال، يعنى از مطالعات اوليه در سال 1980 تا پرتاب ماهواره در سال 1985، طول كشيد تا مكزيك به سيستم ماهواره مجهز گردد. اما در برزيل و هند اين روند 20 سال به طول انجاميد. بيست سال طول كشيد تا دو كشور مزبور توانستند با ساخت ماهواره در داخل از اين تكنولوژى استفاده كنند. ببينيم پيامدهاى اين به كارگيرى سريع ماهواره در مكزيك چه بوده است.

       با در نظر گرفتن نياز مبرم وزارت ارتباطات و ترابرى و مصرف‏كنندگان پرتوان‏تر تلويزا به ماهواره، عجله مكزيك در تهيه سخت‏افزار ماهواره قابل درك است. وزارت ارتباطات و ترابرى نيازى به اين نمى‏ديد كه ابتدا يك طرح عظيم آزمايشى به راه بيندازد تا امكانات استفاده گسترده از تكنولوژى را به رأى‏العين نشان دهد. و هر چند مبارزه وزارتخانه مزبور در سال 1983 شدت گرفت و وعده استفاده از ماهواره در مسايل اجتماعى را به مردم مى‏داد، اما در مسير ترغيب يا اثبات اين امكان بالقوه اقدام چشمگيرى صورت نداد. از همين رو استفاده‏كنندگان مورلوس همان‎هايى بودند كه قبلاً از انتقال‏دهنده فضايى استفاده مى‏كردند. يعنى تنها كسانى كه در مورد قابليت ماهواره تجربه دست اولى داشتند.

       بعد از 2 سال، 33 درصد ظرفيت مورلوس 1 مورد استفاده تلويزيون، تلفن، راديو و انتقال داده‏ها قرار گرفت. در بالا گفتيم كه كاربرد اجتماعى برنامه‏هاى ماهواره كه بنا بود 30 درصد ظرفيت آن را به خود اختصاص دهد به نمايش برنامه هفتگى بيمارستان كودكان محدود شد كه 19 بيمارستان را در سراسر كشور زير پوشش برنامه بهداشت از راه دور مى‏گرفت. در سال 1987 اداره كل مخابرات با استفاده از باند س‏ب انتقال‏دهنده فضايى، روستاييانى را كه زير پوشش تلفنى نبودند به طور آزمايشى زير پوشش گرفت و به 20 ميليون نفرى كه از تلفن محروم بودند 50 هزار خط تلفن داد. بنا بود سال بعد نيز با استفاده از باند ku انتقال‏دهنده فضايى، آموزش متوسطه مناطق روستايى از طريق ماهواره تأمين شود. چون عمر ماهواره محدود است استفاده نظام‏يافته و برنامه‏ريزى شده از آن امرى حياتى است. اين برنامه‏ريزى در مكزيك انجام نشد و مورلوس به خاطر استفاده ناقص از ظرفيت‎هاى آن، روزانه 20548 دلار ضرر مى‏داد  (مارتينز 1986) . در اين ضمن مورلوس2 در مدار مناسب ذخيره‏اى قرار گرفت تا انرژى خود را حفظ كند و همراه با گسترش تقاضا براى خدمات اضافى مخابراتى شروع به كار كند.

       قابل درك است كه برنامه‏ريزان مخابرات يك كشور كه مدام در محاصره تقاضا براى سيستم ميكروويو خود مى‏باشند و اضافه بار اين سيستم را به دوش انتقال‏دهنده‏هاى فضايى اجاره‏اى اينتل‏سِت مى‏اندازند قادر به پيش‏بينى تقاضا براى ماهواره و بهره‏بردارى از سيستم مزبور نباشند. تلاش وزارت ارتباطات و ترابرى در برآورد تقاضاها در اكتبر 1980  (بولتن داخلى وزارت ارتباطات و ترابرى ـ اداره كل مخابرات، شماره 10، 1980، صفحات 1 و 12) ، و بار ديگر در سال 1984 به پيش‏بيني‎هاى حيرت‏آورى انجاميد: پيش‏بينى شده بود كه تعداد انتقال‏دهنده‏هاى فضايى مورد نياز در سال 1985 به 20 دستگاه، در سال 1990 به 34 دستگاه و در سال 1995 به 44 دستگاه برسد. اما در سال 1985 تنها 4 انتقال‏دهنده فضايى مورد استفاده قرار گرفت كه همگى از گالكسى 1 و اينتل ست اجاره شده بودند؛ و دو سال بعد تنها بخشى از 12 انتقال دهنده فضايى براى مورلوس 1 به كار گرفته مى‏شدند.

       تغيير شرايط اقتصادى بر شرايط و هزينه‏هاى دستيابى به نظام مخابراتى اثر گذاشت و بدين وسيله تقاضا را تحت تأثير قرار داد. شايد مطالعات و بررسي‎هاى وزارت ارتباطات و ترابرى به حد كافى به اطلاعات مربوط به بحران اقتصادى و ساير گزينه‏هاى ممكن نپرداخته بود. خدماتى كه وزارت ارتباطات و ترابرى به مشتريان مى‏دهد مطلوب نيست. مثلاً هر كس بايد ايستگاه‏هاى زمينى را خودش تهيه كند، چون وزارت مزبور با مشكل بودجه روبه‏روست و حق خريد اين قبيل وسايل را ندارد. اما چون وزارت ارتباطات و ترابرى تنها سازمان مجاز به خريد اين دستگاه‏هاست مشترى بايد دستگاه را بخرد و به وزارتخانه تحويل دهد و بابت استفاده از ماهواره هم مبلغى به وزارتخانه بپردازد. اين مبلغ همان ميزانى است كه اينتل ست قبلاً از مشتريان وصول مى‏كرد.

       مصرف‏كنندگان خدمات مخابراتى در مكزيك قبل از مجهز شدن اين كشور به ماهواره در وضعيت بهترى بودند. شمّ بازاريابى در انحصارهاى دولتى نظير مكزيك بسيار پايين است و اين قبيل انحصارها به كار كردن با اقتصاد بازار آشنايى ندارند. اكنون كارگزاري‎هاى متقاضى خدمات مخابراتى، بر اثر بحران اقتصادى فلج شده‏اند. جز دو شركت فورد و كرايسلر بقيه در صورت ارزان‎تر شدن بهاى خدمات، متقاضى خواهند بود. از اينها گذشته، عدم آمادگى وزارت ارتباطات و ترابرى براى ماهواره مورلوس را از آنجا مى‏توان فهميد كه براى شش ماهه اول كار مورلوس  (كه بين 7 تا 10 سال عمر مى‏كند) نرخ چاپى خدمات در دسترس نبود. شعبه بهره‏بردارى ماهواره ملّى تابع وزارت ارتباطات و ترابرى تنها با دو كارمند قدرت چندانى براى ارائه پيشنهاد ندارد، چون در عين حال بخش ناچيزى از اداره كل مخابرات محسوب مى‏شود كه اين خود شاخه‏اى از وزارت ارتباطات و ترابرى است. وزرات مزبور 40 هزار كارمند دارد اما شركت‎ها و نهادهاى ديگرى جز مورلوس هم در حوزه قدرت آن قرار مى‏گيرند.

 

 سؤالات بعد از ماجرا

 اكنون با نگاهى به گذشته مى‏توانيم چند پرسش را مطرح كنيم: آيا سعى در برنامه‏ريزى ماهواره داخلى به شيوه بين كارگزارى در نهادى نظير نهاد مُنحلّه كانى منجر به بهره‏بردارى بيشتر و بهتر از مورلوس و پيامدهاى مهم اجتماعى نمى‏شد؟ يا به بحث‎هاى تند و تيزى مى‏انجاميد كه وزارت ارتباطات و ترابرى با نظام ميكروويو بيش از حد اشباع شده‏اش فرصتى براى آنها نداشت؟ آيا انتقاد از وزارت ارتباطات و ترابرى منصفانه است؟ آيا مى‏توان اين وزارتخانه را به خاطر عدم موفقيت در كارى كه ساير كارگزاري‎ها نيز از انجامش عاجز مانده‏اند  (يعنى انطباق پيدا كردن با اوضاع و احوال متغير، آن هم در يك اقتصاد نابه‎سامان( سرزنش كرد؟ آيا اگر اقتصاد سالمى بر مكزيك حكفرما بود وزارت ارتباطات و ترابرى مى‏توانست از حداكثر ظرفيت مورلوس بهره‏بردارى كند؟ آيا اگر سازمان‎هاى كشاورزى ، بهداشت، آموزش و پرورش و ساير بخش‎هاى مربوطه دولتى در برنامه‏ريزى اوليه ماهواره شركت داده مى‏شدند، امكان زير پوشش قرار دادن مناطق دور دست مكزيك به وجود نمى‏آمد؟

       انتقاد مى‏شد كه خريد «حاضر و آماده» مورلوس از يك شركت خارجى سازنده ماهواره موجب شده است كه مهندسان مكزيكى چيز زيادى در مورد راه‏اندازى و نگهدارى آن فرا نگيرند. از همين رو اونام، آى پى ان، و وزارت ارتباطات و ترابرى از اين رهگذر چيز چندانى در مورد طراحى سخت‏افزار ماهواره بومى نياموختند. اندونزى هم كه از شركت ماهواره‏سازى هيوز ماهواره خريد با چنين مشكلى روبرو بود در حالى كه روند درازمدت توليد ماهواره در هند و برزيل چنين مسائلى را مطرح نكرد. هندوستان ابتدا روى طرح آزمايشى كار كرد، كاربردهاى اجتماعى آن را توسعه داد، و در خود كشور در زمينه طراحى سخت‏افزارهاى ماهواره مهارت زيادى كسب كرد و با آنكه بخشى از ماهواره از خارج خريدارى شد اين كشور توانست نسل بعدى ماهواره‏ها را تا حد زيادى در داخل توليد كند.

       در مكزيك هم مدام در اين باره سخنانى گفته مى‏شد و از چنان طرح‏هايى هوادارى به عمل مى‏آمد، اما هيچ اقدامى صورت نمى‏گرفت و به همين سبب بلافاصله اين سؤال به ذهن متبادر مى‏شود كه آيا دليل شتابزدگى مكزيك، اوضاع جغرافيايى، سياسى و اقتصادى كشور و نيز نزديكى شديد و وابستگى به ايالات متحده آمريكا نبوده است؟ سؤالات ديگرى هم به ذهن خطور مى‏كند: آيا اين مشكل مكزيك را بايد مشكل زمينه‏اى فراملّى تلقى كرد؟ آيا درگيرى مداوم دانشمندان فضايى اونام - كه خواهان توليد ماهواره در داخل مكزيك بودند - راه را براى تلاش در فراگيرى علمى با استفاده از روابط با توليدكننده خارجى هموار نمود؟ آيا منصفانه است اگر بگوييم وابستگى تكنولوژيكى گسترده‏تر مكزيك  (در مقايسه با هند و برزيل) به طراحان نظام خارجى ماهواره‏اى، تابع ملاحظات داخلى و نيروهاى اقتصادى، سياسى و علمى مكزيك در ارتباط با مورلوس بوده است؟

       در اقتصاد مختلط مكزيك، تلويزا به عنوان يكى از اجزاى بخش خصوصى نظام ماهواره داخلى، منابع خود را هشيارانه و با انعطاف زياد، با در نظر گرفتن اوضاع در حال دگرگونى اقتصادى و سياسى حفظ كرد. نياز عمده تلويزا دسترسى قابل اطمينان به ماهواره به منظور پخش برنامه‏هاى داخلى و بين‏المللى بود و مى‏خواست مداخلات دولت در اين مورد را به حداقل ممكن برسد. هنگامى كه دولت از عهده تأمين بودجه طرح مورلوس برنيامد تلويزا پيشنهاد كمك كرد و اقدام به خريد ايستگاه‏هاى زمينى نمود تا دسترسى خود به ماهواره را تضمين نمايد.

       مى‏پرسيم وزارت ارتباطات و ترابرى منافع چه كسى را نمايندگى مى‏كند؟ واكنش اين وزارتخانه همان مسير فنى ـ ادارى خاص پست و تلگراف و تلفن و نظارت بر شبكه‏هاى مخابرات بود؛ هنگامى كه شبكه ميكروويو آن نياز به مكمل پيدا كرد، به عنوان راه حل موقت  (به دليل بالا بودن تعرفه‏ها و در دسترس نبودن دائمى) ماهواره اينتل ست را اجاره كرد تا زير نظر وزارت ارتباطات و ترابرى آماده بهره‏بردارى شود  (بهترين راه حل).

       در بحث‎هاى مربوط به مورلوس از بلند نظري‎هايى مثل كاهش وابستگى تكنولوژيكى كشور، پيشبرد استقلال ملّى، خدمت به منافع عمومى، طراحى كاربردهاى اجتماعى ماهواره خاص شرايط اقتصادى، جمعيتى و سياسى مكزيك خبرى نبود. اين پديده با نظر كاردوزو در مورد نقش دولت در جوامع بسته مطابقت دارد: تحول و توسعه را نيازهاى سرمايه خارجى تعيين مى‏كنند نه گروه‏هاى ملّى محروم از خدمات. در ميان كشورهاى در حال رشد امكان پيروى از راه برزيل و هند، يعنى ازدياد قابليت تحقيق و توسعه در داخل و روح همكارى فنى پديد نيامد. شايد از نظر وزارت ارتباطات و ترابرى سرمايه‏گذارى 20 ساله در توسعه فوت و فن و دانش فنى چندان مزيتى نداشت.

       در بخش پرهزينه‏تر زمينى، بى‏برنامگى و فقدان بينش وزارت ارتباطات و ترابرى امرى حساستر بود. هزينه بخش فضايى ماهواره فقط 140 ميليون دلار بود. اما بخش‎هاى زمينى به مراتب پر هزينه‏تر بودند و به 12000 ايستگاه زمينى نياز داشتند. علاوه بر بشقاب، اجزاى مكانيكى و بعضى از اجزاى گيرنده، وسايل پيشرفته و بسيار پيچيده زمينى ماهواره از خارج وارد مى‏شود - برخلاف برزيل و هند كه اينها را در داخل ساختند ـ در حالى كه اگر برنامه‏ريزى مى‏شد، طى 5 سال مكزيك توان توليد همه اين وسايل را به دست مى‏آورد. اگر وزارت ارتباطات و ترابرى رابطه تكنولوژيكى خوبى با برزيل برقرار مى‏كرد، شركت‎هاى مكزيكى مى‏توانستند اجزاى اصلى ماهواره را هم براى مصرف داخلى و هم به منظور صدور بسازند. برزيل صدور اين نوع تكنولوژى را در برنامه خود گنجانده بود اما مكزيك ترجيح داده است با ان اى سى ژاپن معامله كند. شركت برزيلى تله‏براس(Telebras)  با پيگيرى تحقيق و توسعه در محل به اين هدف دست يافت.

 

 جمع‏بندى

 در اين مقاله به كارگيرى تكنولوژى ارتباطاتى ماهواره در مكزيك را بررسى كرديم و كنش متقابل نيروهاى مختلف در توليد مورلوس را نشان داديم. كنش يا بى‏عملى اين نيروها كاربردهاى محدود اجتماعى را در خلال نيمه اول عمر مورلوس 1 تعيين كرده است و بر روابط زمينه‏اى در سطح كلان  (ماكرو) تأثير نهاده و اين روابط را پيش برده است. از جمله اين روابط، وابستگى تكنولوژيكى مكزيك به ماهواره سازان ايالات متحده آمريكاست. در نخستين نظريه‏هاى وابستگى، از سلطه مركز به عنوان يك متغير توضيح‏دهنده روابط وابستگى نام برده مى‏شد اما مورد مكزيك نشان داد كه چگونه يك نيروى مسلط اقتصادى  (مثل تلويزا) و يك نيروى مسلط سياسى (مثل دولت)، الگوى روابط تكنولوژيكى وابسته را در صنايع شركت‎هاى فراملّى تداوم بخشيده‏اند.

       سازمان پروژه مورلوس در وزارت ارتباطات و ترابرى، در اوايل دهه 1990 نياز به اين دارد كه به زمينه‏هاى اجتماعى بيشتر توجه كند و كارآيى خويش را در اين حوزه‏ها به ثبوت رساند، سازمانى همانند دبيرخانه ويژه اطلاعات برزيل ايجاد كند تا بر شرايط دريافت تكنولوژى مربوطه نظارت نمايد. تحقيق و توسعه در تكنولوژى فضايى را در ارتباط با انتقال تكنولوژى به صنايع داخلى پيش ببرد. آيا يك كارگزارى دولتى مى‏تواند از دام «اتحاد سه گانه» رها شود  (ايوانس، 1979)  ؟

       سود مطالعه مورد مكزيك آن است كه كه موانع و مشكلات همانند در كشورهاى جهان سوم را به خوبى نشان مى‏دهد. هنگامى كه به كارگيرى تكنولوژي‎هاى پيچيده با ابتكار قدرت‎هاى مسلط داخلى صورت مى‏گيرد و اينها هم در زمينه تغيير روابط قدرت شمّ خاصى ندارند، نتيجه امر چيزى جز تقويت وضع موجود يعنى وابستگى داخلى و خارجى نخواهد بود. مشكلات و راه حل آن در تكنولوژى نيست، بلكه در ائتلاف سياسى ـ اقتصادى تعيين شده توسط نيروهاى خارجى و نگه داشتن يك ملت در روابط دائمى وابستگى است. دليل اين امر نيز سابقه تاريخى، نبود اراده ملّى براى تغيير تاريخ، و خودبينى منافع توسط شركت‎هاى داخلى است.


 

منابع

 

Cardoso, F. H., & Faletto, E. (1979). Dependency and development in Latin America (M. Urguidi, Trans.). Berkeley: University of California Press.

Evans, P. (1979). Dependent development: The alliance of multinational state and local capital in Brazil. Princeton, NJ: Princeton University Press.

Fadul, L. M., et al. (1986). Satelites de communication en Mexico, In Las actividades espaciales en Mexico: Una revision critica (pp. 121-159). Mexico City: Fondo de Cultura Economica.

Gall, R., et al. (1987). Las actividades espaciales en Mexico: Una revision critica. Mexico City: Fondo de Cultura Economica.

Gentleman, J. (1984). Mexican oil and dependent development. New York: Peter Lang.

Martinez, J. (1986, July 30). EL sistema Morelos: Un proyecto subutilizado que emplea apenas el 15% de su potencial. El Financiero Reportaje, pp. 20-21.

Mody, B. (1987). Contextual analysis of a communication technology: The case of satellites in India. Telematics and Informations, 4(2).

Sanchez Ruiz, M. E. (1985). Key issues in satellite communication: The Mexican satellite programme, In H. Hudson (Ed.), New directions in satellite technology: Challenge for North and South. Artec House.